با درد خستگانت درمان چه کار دارد؟
شاعر : فخرالدين عراقي
با وصل کشتگانت هجران چه کار دارد؟ | | با درد خستگانت درمان چه کار دارد؟ | با درد اشتياقت درمان چه کار دارد؟ | | با محنت فراقت راحت چه رخ نمايد؟ | در دوزخ پر آتش رضوان چه کار دارد؟ | | گر در دلم خيالت نايد، عجب نباشد | در خانهي طفيلي مهمان چه کار دارد؟ | | سوداي تو نگنجد اندر دلي که جان است | بيروي تو دل من با جان چه کار دارد؟ | | دل را خوش است با جان گر زآن توست، يارا | ورنه فتاده در خاک چندان چه کار دارد؟ | | بر بوي وصلت، اي جان، دل بر در تو مانده است | ليکن دل عراقي با جان چه کار دارد؟ | | با عشق توست جان را صد سر سر نهفته | |
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}